نگاهی به گروههای مؤثر در مدیریت مسائل زنان؛
در سالهای بعد از انقلاب تاکنون گروهها و افراد بسیاری به دفاع از حقوق زنان برخاسته و به نوعی جایگاه زنان را در کشور را تعریف کردهاند که در این نوشتار تلاش شده است به صورت زمانمند هر کدام از جریانات فکری رهبریکننده مطالبات زنان را معرفی و ویژگیهایشان را بررسی کنیم.
اگر نگاهی به مطالبات مدنی زنان در ایران بیندازیم خواهیم دید که این مطالبات اغلب برخاسته از جریانات فکری و جنبشهای اجتماعی هستند که وظیفه گفتمانسازی هر دوره را برعهده دارند و به نوعی مطالبات مدنی زنان را شکل میدهند. علاوه بر این، نهادهای مهم نظیر دولت و نظام سیاسی مسلط بر نحوه اداره جامعه در ارتباط با دیگر نهادهای مدنی در شکلدهی به مطالبات زنان نقش تعیینکنندهای داشتهاند.
مطالبات مدنی زنان در کشوری مثل ایران علاوه بر اینکه متأثر از جریانات جهانی است، از عوامل داخلی نیز تأثیر پذیرفته است و در این میان اهمیت نقش گروههای اجتماعی زنان به عنوان نهادهای مدیریتکننده مطالبات زنان در کشور مطرح میشود. در سالهای بعد از انقلاب تاکنون گروهها و افراد بسیاری به دفاع از حقوق زنان برخاسته و به نوعی جایگاه زنان را در کشور را تعریف کردهاند که در این نوشتار تلاش شده است به صورت زمانمند هر کدام از جریانات فکری رهبریکننده مطالبات زنان را معرفی و ویژگیهایشان را بررسی کنیم.
تاکنون دستهبندیهای متنوعی از جریانات فکری فرهنگی حقوق زنان ارائه شده است که هرکدام از آنها مؤلفههای به خصوصی را مبنای تقسیمبندی خود قرار دادهاند. به عنوان مثال برخی مانند ابراهیم شفیعیسروستانی در کتاب خود با عنوان"جریانشناسی دفاع از حقوق زنان در ایران" دو جریان سیاسی و سکولار را دارای دیدگاههای غیردینی و اهداف نزدیک به هم معرفی میکند و در بخش بعد به بررسی جریان دینی تجددگرا یا اصلاحطلب دارای دو رویکرد فقهی و غیرفقهی و در مقابل طیف اصولگرا و بررسی ویژگیها و آثار هریک میپردازد.
در مقاله پژوهشی دیگری ناهید مطیع به دستهبندی گروههای تأثیرگذار اجتماعی زنان میپردازد و مبنای بررسی خود را دوره زمانی دهه هفتاد تا دهه هشتاد شمسی قرار داده است. همچنین شهلا باقری در مقاله خود تحت عنوان "بررسی جریان فکری و فرهنگی مؤثر بر مطالبات حقوقی زنان در ایران پس از انقلاب اسلامی" مبنای بررسی زمانی خود را تحولات بعد از انقلاب قرار داده است که هرکدام از گروههای زنان به دلایل مختلف سعی در دفاع از حقوق و مطالبات زنان داشتهاند. این مقاله مجموع جریانات و گروههای زنان را به دو دسته متمایز تقسیم کرده است: جریانهایی که در راستای گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفتهاند و جریانهایی که در جهت نقض این گفتمان تلاش میکنند.
جریانات "سیاسی"، "سکولار"، "دینی" در رابطه با دفاع از حقوق زنان
در کتاب "جریانشناسی دفاع از حقوق زنان در ایران" نوشته شفیعیسروستانی به صورت زمانمند نسبت به ظهور جریانات فکری زنان پرداخته شده است. او در کتابش سالهای اولیه پیروزی انقلاب را دوران سکوت در حوزه حقوق زنان عنوان میکند که اگرچه گروههای مختلفی به صورتی جزیی در رابطه با مسائل زنان شکل گرفتند اما نتوانستند تأثیری قابل توجه در موقعیت زنان ایجاد کنند.
در یکی دو سال نخست پیروزی انقلاب، گروههای چپ (کمونیست) با شعار دفاع از حقوق زنان شکل گرفتند که با همان سرعتی که بهوجود آمدند، از میان رفتند. در این سالها گروههایی هم با گرایش اسلامی بهوجود آمدند که نتوانستند به نحو فعالی در این حوزه وارد شوند. به این ترتیب نویسنده سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ را مرحله اول پیدایش و رشد جریانهای زنانه در ایران پس از انقلاب بهشمار میآورد و سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ را مقطع دوم جریانات سیاسی زنانه و زمان شکلگیری و تقویت گروههای فمینیستی خارج از کشور عنوان میکند.
جریانات سیاسی دفاع از حقوق زنان (از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷)
این جریان معتقد است که امر رهایی زن، امر سیاسی است؛ زیرا زنان برای رسیدن به حقوق خود راهی جز مبارزه با دولتها ندارند. این گروه که در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی پا به عرصه مسائل زنان گذاشتند، دولت حاکم را مانعی برای تحقق مطالبات و خواستههای زنان و آزادیهای اجتماعیشان قلمداد میکردند و زن را نه در پیکره خانواده بلکه به صورت مستقل و فردی میدیدند.
جریانات غیردینی (سکولار) دفاع از حقوق زنان (از ۱۳۶۸ تا نیمه اول دهه ۷۰)
از حدود سال ۱۳۶۸ به موازات رشد جریانهای دفاع از حقوق زنان در خارج از کشور، جریانهایی نیز با همین هدف در داخل کشور وارد میدان شدند و فعالیت خود را آغاز کردند. فعالیت این گروه از زنان با پایان جنگ تحمیلی همزمان بود و تحولات جدید در عرصه سیاسی و اقتصادی، فضایی را بهوجود آورد که بهتدریج عده زیادی از زنان مطالبات خود را بیان کردند. این جریان هیچ ادعایی نسبت به محوریبودن دین در موضوع دفاع از حقوق زنان نداشت و اساساً این گروه دفاع از حقوق زنان را از منظر آموزههای دینی دنبال نمیکردند. به عقیده نویسنده این جریان سکولار حقوق زنان با پذیرش این امر که در حال حاضر برای نشر عقاید خود چارهای جز نگارش در محدوده اصول اسلامی ندارند، تلاش کردند که در چارچوب ادبیات و شرع اسلام به حوزه حقوق و مطالبات زنان وارد شوند و تا نیمه اول سال ۷۶، از طریق ارائه طرحها و لایحههای پیشنهادی به مجلس الگوی فعالیت خود را شکل دادند.
از جمله ویژگیهای این جریان استفاده ابزاری از دین، ارائه نکردن طرح و الگویی مشخص و عملی، پذیرش منفعلانه حقوق غربی و دین زدایی از حرکت اصلاحی زنان عنوان شده است.
جریان دینی دفاع از حقوق زنان (اواسط دهه ۷۰ به بعد)
جریان دینی دفاع از حقوق زنان در دو طیف «تجددگرا» و «اصولگرا» بررسی میشود و طیف «تجددگرا» نیز در دو گرایش فقهی و غیرفقهی مورد بحث قرار میگیرد. درواقع جریان دینی دفاع از حقوق زنان همواره ترویجکننده گفتمان مقاومت در برابر طیفهای سکولار و سیاسی زنان در میان جامعه مدنی زنان بوده است. اما از یک جایی به بعد این جریان دچار دودستگی شد و از درون آن طیف تجددطلب تولد یافت.
از نظر نویسنده این کتاب، ویژگیهای گرایش فقهی طیف «تجددگرا»؛ ناآگاهی نسبت به منابع اجتهاد و غفلت از مبانی اجتهاد و ویژگیهای گرایش غیرفقهی طیف تجددگرا؛ اعتقاد به تغییرپذیری و عدم ثبات احکام شریعت، لزوم اجتهاد در اصول به جای اجتهاد در فروع، علمگرایی و تکیه بر خرد ابزاری، حقمداری در برابر تکلیفگرایی و نسبی دانستن تفسیر عدالت عنوان شده است.
همچنین ویژگیهای طیف «اصولگرا»؛ توجه به تفاوتهای طبیعی زن و مرد، توجه به حقوق و اخلاق به عنوان دو محور اصلی روابط زن و مرد، نفی تقابل و تضاد زن و مرد، توجه به خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه، حفظ استقلال و پرهیز از انفعال، پرهیز از تجددمآبی و تجددگرایی عنوان شده است.
جریانهای دینی و غیردینی مؤثر بر مطالبات حقوقی زنان در ایران
مقالهای تحت عنوان "بررسی جریانهای فکری و فرهنگی مؤثر بر مطالبات حقوقی زنان در ایران بعد از انقلاب اسلامی" نوشته شهلا باقری و ناهید سلیمی به دو رویکرد «دینی» که حقوق اسلامی را حق میدانند و «غیردینی» که اساس تبعیض در حقوق زنان را دینی بودن آن میدانند، اشاره دارد و در گام بعدی موضعگیریهای هرکدام از این دو رویکرد را معرفی و عملکرد هر یک در برابر تحولات اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهد.
جریانهای دینی مؤثر بر حقوق زنان
به عقیده نویسندگان این مقاله، همه گفتمانهای جریانهای دینی، حقوق زنان را برگرفته از شریعت و دین میدانند، اما تفاوتهایی که در نوع برداشت از دین و تفسیر متون برای استنباط حقوق در آنان است، گفتمانهای دیگری را ذیل جریان دینی ایجاد میکند که در جدول زیر به صورت خلاصه به برخی از این گفتمانها اشاره شده است.
جریانهای دینی مؤثر بر حقوق زنان
ویژگیها و مطالبات
رویکرد حقوقی جریان سنتی
· این جریان با ورود مدرنیته، حیات دوباره خود را در برابر جریانات تجددطلب و میانهرو آغاز کرد.
· جریان سنتی به پیمودن راه سنت و اصول فقه بدون کمترین اثرپذیری از تحولات جدید، تأکید دارد.
· اقبال به بحث حقوق زنان را با همراهی با جریانهای فمینیستی غرب و تخریب جایگاه خانواده مساوی میدانند.
· بدون نیاز به تحول در اجتهاد میتوان مسائل زنان را با توجه به نیازهای زمانه استنباط کرد.
رویکرد حقوقی جریان تمدنگرا (تحولگرا)
· در این دیدگاه اصل بر تساوی حقوق زن و مرد است؛ الا در مواردی که طبیعتشان اقتضای عدم اشتراک دارد و تشابه حقوق در این موارد در راستای زیر پا گذاشتن مصالح طرفین است.
· گفتمان تحولگرا، اختلاط را با صبغه جنسی نفی کرده است؛ در حالیکه روابط علمی و همکاریهای شغلی بدون هیچ شائبهای مورد تأیید آنهاست.
رویکرد حقوقی جریان روشنفکری دینی
· به رویکرد بروندینی و اجتهاد در اصول به جای اجتهاد در فروع، ثبات نداشتن احکام شریعت و حقمداری و اخلاقمداری در برابر تکلیفمداری و کثرتگرایی در دین و شریعت معتقدند.
· تحقق مدرنیته در جامعه و ارائه تفسیری مدرن از دین از جمله اهداف این گروه از جریان فکری حقوق زنان است.
· ظهور فمینیسم اسلامی در سایه روشنفکری دینی با داعیه بازنگری در اصول احکام.
درواقع جریان حقوقی تحولخواه، به موازات انقلاب اسلامی شکل گرفت و مسائل اجتماعی مختلفی موجب تحرک و تثبیت آن شد. مثلاً با تلاش زنانی که در زمان جنگ با فقدان همسرانشان حق نگهداری از کودکانشان را از دست میدادند، اصلاحاتی در قانون خانواده صورت گرفت؛ از جمله حق حضانت برای همسران شهدا، تقسیم مساوی ثروت و اجرتالمثل و....
حضور مسلط این جریان فکری در جامعه باعث شد که در سالهای اخیر تعداد زنانی که به عضویت احزاب سیاسی درآمدند با رشد نسبی مواجه شود و دولت نیز نهادهایی را به بخش حقوق زنان اختصاص دهد. برای نمونه میتوان به کمیسیون زنان مجلس، معاونت زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری اشاره کرد. از جمله فعالیتهای این جریان فکری به قرار زیر است:
۱- تأکید بر تقویت نهاد خانواده و جایگاه زن در آن و استیفای حقوق شرعی و قانونی زنان در همه عرصهها در بند ۱۴سیاستهای کلی برنامه پنج ساله چهارم.
۲- تدوین منشور حقوق و مسؤولیتهای زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران و تصویب آن در شورای انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۳.
۳- تدوین راهبردهای کاربردی در حوزه حقوق زنان و خانواده در برنامه پنجم توسعه.
ظهور فمینیسم اسلامی در قالب جریان روشنفکری دینی
اگر چه نمیتوان زمان دقیقی را به منزله زمان شروع فعالیت این گروه زنانه مشخص کرد اما تقریباً از سال ۶۵ به بعد با ظهور حلقه کیان و در نهایت در سالهای پایانی دهه ۷۰ با گسترش فضای باز سیاسی، سرآغاز رشد و توسعه فمینیسم اسلامی در عرصه دفاع از حقوق زنان رقم خورد. این گروه از زنان چون گفتمان مذهبی داشتند، توانستند فراگیر شوند و بر روند تغییرات اثرگذار باشند.
در دهه سوم انقلاب، نگاه درونفقهی به نگاه برونفقهی تغییر کرد و نویسندگان اصل استنباط این احکام را زیر سؤال بردند.
جریانهای غیردینی مؤثر بر حقوق زنان
این گفتمان با نقد سنتهای دینی و پذیرش حاکمیت مدرن با هدف فراگیر کردن سکولاریسم در جامعه، فعالیت خود را آغاز کرد و با محوریت قرار دادن اصالت فردی در تبیین نقش و حقوق زن، او را تنها در جامعه تصور میکند؛ نه در نهاد خانواده. این جریان در حوزه زنان در ایران همپای جریان نواندیشی دینی به طور عمده در دهههای دوم و به طور واضح در دهه سوم انقلاب ایجاد شد.
گروههای مؤثر زنان از اواخر دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۸۰ شمسی
پژوهشی تحت عنوان "گروههای زنان در حرکت تواناسازی" به جریانهای مرتبط با حقوق زنان در دهه ۷۰ تا دهه ۸۰ شمسی میپردازد. درواقع از اواسط دهه ۷۰ شمسی که بحث جنبش اجتماعی زنان پررنگتر شد، گروهها و نیروهای گوناگون و گاه متضادی در رابطه با حقوق زنان شکل گرفت که ضمن رقابت با یکدیگر، حول یک محور مشترک توافق نظر داشتند. این پژوهش مجموع گروههای زنان درگیر با مسائل زنان در ایران را به صورت زیر طبقهبندی کرده است:
۱. گروه زنان حاشیه قدرت
این گروه که برخی از افراد آن در قدرت هم سهمی دارند، گروهی هستند که بیشتر سعی دارند با تغییرات قانونی، مانع ادامه تبعیض بر زنان شوند.
۲. گروههای زنان در فضای رسانهای
۲.۱. در سطح مطبوعات میتوان به سه جریان زیر اشاره کرد:
جریان نخست مربوط به مجله زنان است که با وابسته شناختن مسائل زنان به مباحث سیاسی بزرگتر و حمایت از زنان در زمینه حقوق مربوط به خودشان، بانی گسترش مباحث مربوط به زنان ایرانی شد. علاوه بر این، مجله زنان با ارائه دیدگاهی نو از فمینیسمی که مشروعیتش را از اسلام میگرفت، باب بحث تازهای را در مورد مسائل زنان گشود.
مجله پیام زن و مجله فرزانه نیز دو جریان رسانهای و مطبوعاتی دیگری بودند که در راستای حقوق زنان جریانساز و گفتمانساز شدند که یکی با رویکردی عامتر و دیگری با رویکردی دانشگاهی مباحث زنان را پیگیری میکردند.
۲.۲. در سطح سینما میتوان به ظهور یک گروه کارگردانی متخصص در حوزه زنان اشاره داشت که بیشترین تلاش خود را برای نمایش و تحلیل موقعیت زنان ایرانی انجام دادند. توجه به تعارض نقشهای زنانه، گستره فشار جامعه مردسالار و نمایش توانمندیهای زنان از جمله موضوعهای مطرح در فیلمهای سینمایی این دوره از سینمای ایران بودند.
۳. گروههای زنان در سطح دانشگاه
زنان دانشگاهی مدتها با تحقیق و بررسی درباره مسائل گوناگون زنان به صورت انفرادی در این زمینه تلاشکردند که بهتدریج این تلاشها نمودهای سازمانیافته پیدا کرد. تشکیل انجمنهای مطالعاتی ویژه زنان چه در سطوح دانشگاهی و چه در سطوح نهادهای مدنی، باعث شکلگیری بحثهای تخصصی و اجرای طرحهای تحقیقاتی مربوط به موضوعات زنان شده است.
۴. گروه زنان در سطح عامه
زنان ایرانی از دیرباز در تشکلهای سنتی همچون خیریهها فعالیت چشمگیری داشتهاند. این تشکلها شبکه فراگیری را در سطوح خانوادگی ایجاد میکرد که دارای ساختاری زنانه است و به صورت غیررسمی اداره میشود. فعالیت این تشکلهای سنتی بیشتر در جهت رفع نیازهای عملی زنان متمرکز شده است تا برآورده ساختن نیازهای استراتژیک زنان مانند مقابله با نابرابریهای جنسیتی.
ازسوی دیگر ظهور سازمانهای غیردولتی مدرن زنان در ایران، قابل ملاحظه است. سازمانهای مدرن زنان در زمینههای حقوقی، مشاورههای فردی و خانوادگی، آموزشی، هنری و کارآفرینی فعالیت میکنند. گرچه بیشتر زنان طبقه متوسط جذب این سازمانها شدهاند اما رشد تدریجی آگاهیهای جنسیتی در میان این سازمانها مشاهده میشود.
نتیجهگیری
در چهار دهه گذشته زنان ایرانی شاهد تغییرات اجتماعی شگرفی بودهاند. پیش از انقلاب اسلامی در چارچوب نظریه نوسازی و در سایه استراتژی رشد و تصمیمگیریهای سطوح بالای مدیریت کشور برای مردم، تغییراتی ایجاد شد. نتیجه این دسته از دگرگونیها پیدایش قشر کوچکی از زنان تحصیلکرده در جامعهای بود که ویژگی بارز آن را میتوان در نابرابریهای اجتماعی – اقتصادی خلاصه کرد.
بعد از انقلاب نیز با گذر از دوران سکوت در حوزه مسائل زنان به دوران رشد جریانهایی از زنان میرسیم که اگرچه با گفتمان مسلط حاکم در تضاد قرار داشت اما بهتدریج شروع جریانهایی بود که مسائل و حقوق زنان را در صدر خواستههای خود قرار دادند.