بازنشر:
حضور حضرت زینب (س) منجر به تاریخساز شدن قیام عاشورا شد/ نقش حضرت زینب(س) در قیام عاشورا در گفتگو باتوران ولی مراد
توران ولیمراد عضو شورای مرکزی و مسئول کمیته تحقیقات و مطالعات جامعه زینب(س)، در گفتوگو با خبرنگار معارف
اهل بیت، ضمن اشاره به نقش حضرت زینب(س) در قیام عاشورا، به مسئولیت تاریخی زنان در اسلام اشاره کرد. او معتقد است حضرت زینب(س) با روشنگری در زمینه قیام عاشورا نه تنها اجازه نداد که این قیام به پایان برسد، بلکه منجر به تاریخساز شدن این واقعه شد. او معتقد است الگوهای تاریخ شیعه، نقش زن مسلمان را به گونهای تعریف کردهاند که هم مردان را تحت حمایت خود میگیرند، هم با شناخت از شرایط موجود و در راستای حفظ حقیقت تاریخ را هم جهت میدهند.
اگر ممکن است ضمن بررسی جایگاه زنان در آموزههای اسلام، نقش حضرت زینب را در قیام عاشورا و الگویی که ما میتوانیم از ایشان به عنوان یک زن نمونه از دیدگاه اسلام و مذهب شیعه بگیریم، توضیح دهید.
قبل از اینکه نقش حضرت زینب (س) را در قیام عاشورا توضیح دهم این را در مقدمه عرض کنم که حضور ایشان در واقعه کربلا از اساس به آموزه های اسلام و نگاه اسلام نسبت به زن بر می گردد یعنی همان چیزی که شخصیت خانواده پیغمبر (ص) را شکل دادهاست. این شخصیت خانوادگی توضیحدهنده عملکرد امام حسین(ع)، حضرت زینب(س) و سایر اعضای این خانواده است. یعنی همان روح، نگرش و باوری که در عمل حضرت زهرا(س) خود را نشان داد، در رفتار حضرت زینب نیز تداوم پیدا کرد. نقش حضرت زینب در واقعه عاشورا چیزی جدای از نگاه اسلام به زن نیست. در اصل قرآن بر سعادت و تعالی انسان آمده و در آموزههای دین اسلام، انسان جدای از زن و مرد بودن مد نظر قرار میگیرد.
این مقدمه را به این دلیل میگویم که اگر ما در باور و دیدگاه، آداب و رسوم، سنتها و حتی قوانین جاری چالشهایی درباره زن داریم که او را در جایگاه پایینتر از یک انسان مینشانند، مطابق با اسلام نیست. آن طور که تاریخ نشان میدهد در عربستان و در زمان ظهور اسلام زنان مورد ظلم و اجحاف قرار میگرفتند و البته این در همه اعصار و در همه جای جهان صدق میکند. اما در مورد اسلام به این دلیل که نگاه به زن، نگاه به انسان است، فارغ از زن بودن یا مرد بودن او، میبینیم که راه برای رشد زنان باز شدهاست؛ ضمن اینکه همانطور که میدانید مخاطب قرآن عام است. به این دلیل که زنان در جامعه در ابعاد مختلف فکری، فرهنگی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی مورد تبعیض هستند و دستورات اسلام برای رشد آنان لازم است. تبلور این دستورات که مبتنی بر رشد یافتگی زنان است، در خاندان پیامبر محقق میشود. در نتیجه زنان این خاندان تبدیل به خورشید آسمان بشریت میشوند تا همه بتوانند از آنها الگو بگیرند. نقش حضرت زینب در کربلا نیز از این قضیه جدا نیست.
برخوردهای ایشان در کربلا مثال زدنی است. برای نمونه به امام حسین گفتند شما که برای جنگ میروید، اهل بیت و زنان را نبرید. حضرت زینب برآشفته میشوند و پرخاش میکنند. زن دستپرورده اسلام که از دامن فاطمه زهرا(س) رشد پیدا میکند، این گونه رفتار میکند. نگاه اسلام به زن نگاه به موجودی با کرامت است که به عنوان یک انسان باید مسیر رشد و تعالی را طی کند که طبیعتا دفاع از حق و حقیقت بخش پررنگ حرکت یک زن است. همانطور که «لا اله الاالله» شعار اسلام است، برای تثبیت حقیقت باید در ابتدا با باطل مبارزه کنیم. این مبارزه در شرایط مختلف بروز و ظهور پیدا میکند و یکی از این صحنه ها کربلاست که هر کس نقش خود را به درستی ایفا میکند.
حضرت زینب(س) در کربلا و پس از شهادت امام حسین(ع) به چه شکلی آموزههای اسلامی برای زنان را به نمایش گذاشتند؟
مظلومیت حقیقت در هر دورهای، وارونه جلوهدادن آن است. هرکسی که قدرت در دست اوست یا مسیر جامعه را به سمت جهالت میبرد یا از این جهالتها سوء استفاده میکند. در زمان عاشورا همین مسئله اتفاق افتاد. جریانی که نسبتی با اسلام نداشت و در برابر اسلام ایستادهبود، در زمانی که مجبور به پذیرش اسلام شد، مراکز قدرت را به دست گرفت و با ظاهر اسلامی از جهالت مردم استفاده میکنند. این جهالت اجازه میدهد که جریانی به نام اسلام، پسر پیغمبر(ص) را شهید کنند. نقش حضرت زینب، تقابل با جهالت است. حضرت زینب در درجه اول به عنوان یک مسلمان وارسته که میخواهد از امام خود دفاع کند، آشفته کردن خواب جهالت مردم است.
در درجه دوم حضرت زینب به عنوان یک زن بعد از عاشورا همه اسرای یتیم را حفظ میکنند، در راستای اهداف امام حسین(ع) که حفظ حقیقت است. از اینها گذشته شاهکار حضرت زینب سخن گفتن برای حقیقت است. همین سخنان تخم آگاهی را در جامعه پخش میکند و تلنگرهای ایشان که بیشتر شبیه ضربه چکش است تا تلنگر، نتیجه میدهد. به گونهای که قیامی علیه قاتلان امام حسین(ع) شکل میگیرد.
نوع برخورد حضرت زینب با کسانی که برای از بین بردن حقیقت در جامعه تلاش میکنند، الگوی مشخصی برای جامعه به طور کلی و زنان به طور خاص است. اگر ما نقشی را که انسانها میتوانند در جبهه مبارزه علیه باطل ایفا کنند، به دو دسته سختافزاری و نرمافزاری تقسیم کنیم، زنان سهم بسزایی در بخش نرمافزاری یعنی حضور صبورانه و دائمی و منحرف نشدن از هدفِ حفظ حقیقت، دارند. امام حسین بچههای خود را به چه کسی سپرد؟ این قوت قلب را حضرت زینب(س) ایجاد کردهبود.
ممکن است مردم تصور کنند که خطبه خواندن حضرت زینب(س) و دفاع ایشان از حقیقت ایفا کردن نقشی مردانه باشد. در حالی که شما این ویژگی را هم در راستای زنانگی و نقش زنان در دفاع از حقیقت مطرح کردید. اگر ممکن است بیشتر در این باره توضیح دهید.
الگویی که ما میتوانیم از عاشورا و وقایع پس از فوت رسول اکرم(ص) بگیریم این است که زنان نباید خود را از مسیر حقیقت طلبی جدا کنند. اینکه مردان خطبه بخوانند کفایت نمیکند. یکی از تفاوتهای زنان با مردان تفاوت بدنی است. برای مثال مردان بازوهای قویتری دارند و اگر جنگیدن با شمشیر سهم مردان است، زنان میتوانند از کلام و بیان استفاده کنند. راهی که عاشورا یا خطبههای حضرت زهرا(س) پیش پای زنان میگذارد، این است که زنان شمشیرزدن مردان را کافی ندانند و با توجه به تواناییهای خودشان نقشآفرین باشند. بنابراین نرمافزار جنگ در عملکرد حضرت زینب(س) هم کلام است، هم حمایت قلبی از امام حسین(ع) است.
آیتالله جوادی آملی درباره نقش زن میفرمایند: وقتی آجرها بدون ملات روی هم چیده میشود، امکان فروریختن بسیار زیاد است، ولی زمانی که ملات ریخته شود بنیان مرصوص ساخته میشود. ایشان نقش زنان را مثل ملاتی که لای آجرها ریخته میشود میدانند. برخی خیال میکنند حضور زنان مجاز است، اما از دیدگاه اسلام حضور اجتماعی زن ضرورت است.
دستور اسلام، حفظ حریم زنانگی است، آن هم برای جلوگیری از نگاه جنسی به زنان. زنان نباید در جامعه نقش جنسی داشته باشند و بنابراین باید حجاب داشتهباشند، نه فقط در پوشش بلکه در عملکرد. به طوری که نگاه مردان نسبت به زنان وسوسه انگیز باشد. از دیدگاه اسلام مخفیکردن زنان چیزی را برطرف نمیکند، چرا که حفظ فرم است.
ضرورت حضور اجتماعی زنان در عملکرد حضرت زینب به چه شکلی ظهور پیدا کردهاست؟
همین مسئله که از کلام و بیان برای حفظ حقیقت استفاده میکنند یک نمونه است. ببینید خصلتهای زنانه همچون حضور صبورانه، حمایت، ایستادن پای حقیقت و پرورش دادن در مسیر حقیقت همگی در یک راستاست. طبیعی است که وقتی مردان در صحنه اقتصاد هستند، فرزندان و در نتیجه جامعه به دست زنان سپرده میشود. در مورد زنانی مثل حضرت فاطمه(س) و حضرت زینب(س) تاریخ به دست زنان سپرده شدهاست. حضرت فاطمه(س) اصل است که فرزندانی چون حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) میتوانند در تاریخ نقش تاریخی ایفا کنند.
ضمن اینکه زنان علاوه بر پرورش شخصیتهای تاریخی خود نیز در مورد پرداختن به شخصیت خود و ماندن در مسیر حقیقت وظایفی برعهده دارند. نقشی که ما زنان در جامعه بازی میکنیم، شخصیت ما را شکل میدهد و از همین مسیر و از طریق شناخت، شعور و عمل، میتوانیم خودمان را در مسیر حقیقت تربیت کنیم. نقشهای ائمه نقشهایی تاریخی است که کاروان حقیقت را در مسیر اصلی خود نگه میدارد.
شیعه روی دوش حضرت زهرا استوار شدهاست. قیام عاشورا از دامن حضرت زهرا شکل میگیرد و روی دوش حضرت زینب میماند. بنابراین نه فقط خانهها در دامن زنان آرامش و رشد پیدا میکنند، حتی تاریخ نیز به واسطه زنان رشد پیدا میکند. توانایی شناخت و تشخیص نحوه عمل در صحنههای تاریخساز به زنان داده شدهاست و به همین دلیل اگر نقش مردان تک بعدی و مشخصتر است نقش زنان همه جانبه است.
با توجه به این الگوهای بزرگ و تاریخساز، مسئولیتی که بر دوش زنان امروز است را چه میدانید؟
متأسفانه ما در جامعهای که ۳۶ سال است دست خودمان است و قرار بوده که آموزههای اسلام را به جامعه ارائه کند، بخش مدیریت زنان با ضعف شدید مواجه است. البته ما در اکثر نهادهای کشور «امور زنان» داریم، اما برنامهریزی ارائه نمیشود و اگر برنامهای هم باشد، به آنها عمل نمیشود.
ضعف اصلی ما در معرفی ائمه، ضعف در شناخت اصول زندگی ائمه است. باید اصول زندگی ائمه در درجه اول شناخته شود، سپس متناسب با شرایط جامعه تعریف شود و بعد به مردم ارائه شود، چه در بعد قانونگذاری و برنامههای اجرایی و چه در بعد آموزش، تربیت،و فرهنگ سازی. مسئله دوم حفظ تعادل است. ما هنوز نتوانستهایم متناسب با واقعیتها، جامعه و خانواده را با اصول اسلامی و نحوه اجرای آنان تعریف و منطبق کنیم. ما روی برخی دستورات پافشاری میکنیم، در حالی که جامعه به آن سمت حرکت نمیکند.
برای مثال در قانون آمده که تأمین همه وسایل زندگی با مرد است، در حالی که جامعه ما فهمیده که همه مخارج نمیتواند برعهده مرد باشد بنابراین جهیزیه را برعهده دختر گذاشتهاست. در جامعه ما تعادل فراموش شده و مردها باید تبدیل به بانک شوند و نقش پدری را فراموش کنند، زنان هم با به دنیا آوردن یک فرزند، نقش اقتصادی نداشتهباشد. بندهای عاطفی زن در خانواده خلق و حفظ میکند، تعریف نشدهاست.
مدیران و مسئولان ما در طول این ۳۶ سال به هیچ عنوان در جهت ارائه تعریفی از خانواده مطلوب حرکت نکردهاند. در واقع تعریفی از زن و خانواده استاندارد وجود ندارد که سیستم ما مطابق با آن برنامهریزی کند نهادهای اجرایی هم مطابق با آن عمل کنند. با اینکه نهادهایی که با عنوان امور زنان، بودجه میگیرند کم نیستند، در حوزه زنان برنامه اجرایی و عملی وجود ندارد. این یک واقعیت است که نسل جدید در دامن زنان و خانواده پرورش مییابند و باید الگویی تعریف شود که همه بتوانند مطابق با آن فعالیت کنند.